loading...

ssb

Content extracted from http://iamnotyourclown.blog.ir/rss/?1738945207

بازدید : 1180
پنجشنبه 31 ارديبهشت 1399 زمان : 22:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ssb

همیشه از شعر متنفر بودم ...

ادبیاتم خوب بو اما شعر !!!!!...مخصوصا شعرایی که قافیه دارن ...از شون بدم میاد

یعنی حالا متنفر که نه . حفظ نمی‌تونم بکنم

حافظو مولانم که دیگه هیچی

بعضی وقتا فکر میکنم این یارو حافظ . موقع شعر گفتن‌ی فرهنگ لغت معین کنارش میزاشتو

هی میگشت دنبال این لغات قلمبه سلمبه‌ها

هر وقتم که‌ی لغت سنگین پیدا میکرد . با خودش می‌گفت آهااااااا این حالشونو میگیره

همینو مینویسم

....

آره دیگه ... تنها دو بیت شعر حفظم . که خدایی جفتشون بدرد بوخورن .

که همین دوتارم فکر کنم‌ی عمره اشتباه میخونم

1- از طلا گشتن پشیمان گشته ایم _ مرحمت فرمایدو ما را مس کنید

2- خنده‌ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است _ کارم از گریه گذشته که به خود می‌خندم

مثلا فرض کن یکی بیاد پیشم بگه حالم امروز خیلی بده .

منم دقیقا اینو بهش میگم .

بیخیال رفیق خنده‌ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است کارم از گریه گذشته که به خود می‌خندم

یا یکی دیگه بیاد بگه چرا این بلا سرم اومد .

بازم میگم

بیخیال رفیق خنده‌ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است کارم از گریه گذشته که به خود می‌خندم

یا اینکه یکی بیاد درد دل کنه...بگه چرا اینجوری شدم .

اینبار میگم

بیخیال رفیق از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرمایدو ما را مس کنید

خلاصه این دوتا بیت خیلی بدردم خورد .

البته بعضی وقتا که طرف‌ی چیزی میگه منم یکی از این بیتارو می‌خونم ... یارو نگام میکنه میره تو فکر

نمی‌دونم یا بیته روش خیلی تاثیر میزاره

یا اینکه احتمالا بیت رو جابجا خونم یعنی باید اون یکی رو میخونم اما این یکی رو خوندم

که دیگه هیچ ربطی به حرفش نداشت ...

خیلی عجیب میشه اون موقع

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 71
  • بازدید کننده امروز : 60
  • باردید دیروز : 15
  • بازدید کننده دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 72
  • بازدید ماه : 266
  • بازدید سال : 1054
  • بازدید کلی : 103853
  • کدهای اختصاصی