نمیدونم تا حال پیش اومده توی بچگی مثلا
توی تاریکیداشتی قدم میزدی
یهو حس میکردیی چیری داره میاد طرفت ...یای چیزی داره میدوه سمتت.
آدمم فکر میکرد حتمای چیز ترسناک مثلی هیولاستو ، اون وقت با سرو صدای تمام میدویدو فرار میکرد.
اما هرگز به این فکر نمیکرد که شاید اون چیزی هیولای ترسناک نیستو
فقطی آدم دیگست که قبل از این که تو از صدای پاش بترسیو فکر کنی که هیولاست
اون از صدای پات ترسیدهو فکر کرده توی هیولاییو ، شروع کرده با سروصدای تمام به فرار.
آره...
بعضی وقتا آدم خودش هیولاست
نه دیگران.
...
...
# هشتگ . خیلی خوشمزهو شیرین :))
رفتمی شیرینی فروشی ، رفتم تو صدامو انداختم تو گلوم همون صدا باکلاسه
همینجوری نگا کردمو یهو گفتمی خورده از این قطاب بدید
طرف با بی حوصلگی گفت اونا قطاب نیست راحت الحلقومه
مشما اونجاست دستکشم اونجا خودت بردار
!!!!!!!!!!! حالای بار خواستیم با کلاس باشیما. پوووووووووف عجب بی اعصابی بود یارو :)